Catch Someone Off Guard

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • C2
    غافلگیر کردن، جا خوردن، انتظار نداشتن.
    • - He was caught off guard when they asked him to be the new chairman.
    • - زمانی که آن‌ها خواستند که او رئیس جدید شود غافلگیر شد.
    • - When my boss told me he was raising my salary he really caught me off guard.
    • - زمانی که رئیسم گفت حقوق من را افزایش می‌دهد، واقعاً مرا غافلگیر کرد.
    • - We were all caught off guard when the teacher told us we were having a pop quiz.
    • - وقتی که معلم گفت قرار است یک امتحان بی‌مقدمه داشته باشیم، همگی جا خوردیم.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد catch someone off guard

  1. idiom To catch someone by surprise.

ارجاع به لغت catch someone off guard

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «catch someone off guard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/catch someone off guard

لغات نزدیک catch someone off guard

پیشنهاد بهبود معانی